احیاگران و آموزگاران مراقبه در عصر جدید
لدی سایادو Ledi Sayadaw

لدی سایادو (1923-1846 برمه) راهب تأثیرگذار بودایی و از اولین و مؤثرترین احیاگران مراقبه در جهان جدید بود. او به تسلط در هر دو زمینه تئوری و تمرین شهرت داشت و یکی از اصلیترین مبتکران آموزش مراقبه به غیر راهبان بود. از طرف دیگر سلسلهی اساتید بسیاری از راهبانِ بزرگ نیز به او میرسد. رهبانگاههای متعدد و تألیفات فراوانی به پالی و برمهای از او به یادگار مانده است.
سرگذشت:
کسی که بعدها به نام لدی سایادو خوانده شد در پانزده سالگی به عنوان سامانرا (راهب مبتدی) و در بیست سالگی به عنوان بیکّو (راهب کامل) خرقه گرفت. از همان آغاز نبوغ ویژهای در فهم اَبیدامّا (Abhidhamma سومین سبد تیپیتاکا که به شکلی ژرف به تحلیل قانون دامّا در مورد محتویات ذهن میپردازد) از خود نشان داد. در بیست و یک سالگی به ماندالای (Mandalay پایتخت آن زمان برمه) که مرکز آموزشهای گوناگون راهبان بود رفت و تحت آموزش شماری از اساتید بلندپایه قرار گرفت.
در شورای بودایی پنجم که در 1871 تحت حمایت پادشاه برمه برگزار شد، نقش ترجمه و ویرایش ابیدامّا را بر عهده داشت. در سال هشتم راهبیاش و پس از موفقیت در آزمونهای مختلف زبان پالی، شروع به تدریس پالی کرد و تا سی و شش سالگی به آن ادامه داد. اما در 1883 در آتشسوزی بزرگی که در ماندالای رخ داد، محل اقامت و تمام تألیفاتش سوخت. سایادو به دهکدهی مادریاش در Monywa بازگشت.
به نظر میرسد که در این زمان بود که لدی سایادو روش تمرین مراقبه از راهبی که نام او را نمیدانیم آموخت. اما بعضی منابع گفتهاند که او خود بطور مستقیم با فهمی که از گفتارهای بودا داشت شروع به تمرین مراقبه کرد.
در 1885 بریتانیا برمهی شمالی را شکست داد و به مستعمرات خود در همسایگی – هند – اضافه نمود؛ و پادشاه را به تبعید فرستاد. استعمار بریتانیا به عنوان نشانهای از غلبهی فرهنگ غربی و یا مسیحی دیده میشد و در جامعهی برمه که از قرنها قبل دلبستگی تامّ و تمامی به آموزههای بودا داشت و خود را مسئول حفظ آن میدانست زنگ خطر را به صدا در آورد. به تدریج اینطور احساس شد که اگر دست روی دست گذاشته شود آموزههای بودا رو به افول خواهد گذاشت.
در 1886 لدی سایادو برای تمرین مراقبه در خلوت به جنگلی در شمال دهکدهاش رفت. نام این جنگل «لدی» بود. پس از مدتی راهبان زیادی برای فراگیری مراقبه نزد او آمدند. کم کم محل اقامتی برای آنها ساخته شد. و استاد آنان، لدی سایادو – استاد محترم جنگل لدی – نام گرفت. (برمهای: سایا: استاد، دو: محترم) در عین تدریس، لدی سایادو خیلی از اوقات به خلوتگاه خود در آن سوی رود میرفت و به تنهایی مراقبه میکرد. بیش از ده سال به این منوال گذشت.
با توجه به اشعاری که از او باقی مانده، لدی سایادو دستآوردهای تجربی بسیار والایی در مراقبه داشت، و از این رو رسالت و مسئولیت بزرگی احساس میکرد. در 1897 اولین کتاب او paramattha-Dipani (رساله در مورد حقیقت نهایی) منتشر شد. همچنین کتابی برای آموزش پالی نوشت. آموزش مراقبه و انتشار این کتابها او را در سراسر برمه به عنوان معلمی که هم در تئوری و هم در تمرین تبحّر دارد پُرآوازه ساخت. از طرف دیگر او برای آموزش تئوری دامّا و تمرین مراقبه شروع به سفرهای متعددی در سراسر برمه کرد. بسیاری از کتابها و رسالههای او در این سفرها نوشته شد.
پیش از لدی سایادو نزد مردم اینطور جا افتاده بود که انجام مراقبه مخصوص بودائیان است. نزد بودائیان میگفتند مخصوص راهبان است، و نزد راهبان، انجام مراقبهی ویپاسانا – مشاهدهی خردمندانهی واقعیت این لحظه در ذهن و جسم، اصلیترین تعلیم بودا – موکول میشد به بعد از زمانی که راهب به جانا – jhana : جذبههای تمرکزی، حد بالایی از تمرکز ذهن – رسیده است.
لدی سایادو کوشید هر سهی این گزارهها را اصلاح کند. اینگونه آموزش داد که انجام ویپاسانا پیش از دستیابی به جانا نیز ممکن و مفید است، این ایدهی خلاقانه را به عمل در آورد که غیر راهبان نیز امکان فراگیری مراقبه را بدست آورند، و این تصور اشتباه را که مراقبه عملی مذهبی مخصوص بودائیان است به کلی رد کرد. لدی سایادو این ایدهی عالی را داشت که اگر راهبان برای آموزش مراقبه به کشورهای دیگر بروند، این تصور بوجود میآید که آنها به دنبال تبلیغ دین خاصی هستند؛ اما اگر غیر راهبان مراقبه را فرا بگیرند و بتوانند آن را به ممالک دیگر ببرند، امکان اینکه مردم کشورهای غیر بودایی نیز مراقبه را یاد بگیرند بهتر فراهم میشود. امروزه یکی از سنّتهای بزرگ و فراگیری که در اقصی نقاط جهان برای آموزش مراقبه وجود دارد، از یکی از شاگردان غیر راهب لدی سایادو – کشاورزی به اسم سایاتتجی – به ارث رسیده است.
این سنّت توسط یکی از شاگردان سایاتتجی، دولتمردی به اسم «با کین» (که سایاجی اوباکین خوانده میشود) و بعد از اوباکین توسط شاگردانش از جمله س. ن. گوئینکا که زندگی معمولی داشت (متوفای 2013) در دسترس عموم قرار گرفت.
لدی سایادو در سال 1911 از طرف دولت برمه عنوان Aggamaha-pandita (بالاترین فرزانهی بزرگ) را دریافت کرد. و بین سالهای 1917-1913، رایس دیویدس (Rhys-Davids محقق انگلیسی که دیکشنری بزرگ پالی به انگلیسی و تحقیقات پرشمار دیگر از او به جا مانده است) با لدی سایادو وارد مکاتبه شد و آثاری از او ترجمه کرد.
از لدی سایادو آثار فراوانی به برمهای و پالی موجود است. VRI (Vipassana Research Institute) مجموعهی گرانبهایی از آنها را در یک کتاب به اسم The Manuals of Dhamma (کتابچهی راهنمای دامّا) گردآوری و به انگلیسی ترجمه کرده است.
ارجاعات:
lionsroar.com: the-insight-revolution
vridhamma.org: Ven-Ledi-Sayadaw
tricycle.org: magazine/meditation-en-masse
ماهاسی سایادو

ماهاسی سایادو، «او سوبانا ماهاترا»ی ارجمند (1982-1904 برمه) در شش سالگی تحصیلات خود را در مدرسهی راهبان در روستای مادریاش شروع کرد، در دوازده سالگی به عنوان سامانرا (مبتدی) خرقهی راهبی گرفت. و در بیست سالگی بطور کامل راهب شد.او در سه سال متوالی آزمون دولتیِ زبان پالی را در هر سه سطح آن با موفقیت گذراند.
در چهارمین سال رهبانیت به ماندالای (Mandalay) رفت و تحت آموزش شماری از راهبان سطح بالای مدرسی تحصیلات تکمیلی خود را ادامه داد. در سال پنجم به مولمِین (Moulmein) رفت و در صومعهای به کار آموزش متون مقدس بودایی پرداخت. در سال هشتم رهبانیتش، در جستجوی روشی مؤثر و روشن برای تمرین مراقبه مولمین را ترک کرد. در تاتون (Thaton) استاد مشهور مراقبه «اونآرادای ارجمند» (Venerable U Nārada, 1868-1955) را ملاقات کرد، کسی که به مینگون جِتاوان سایادوی اول (Mingun Jetawan Sayādaw, the first) نیز شناخته میشود. (اونآرادا روش تمرین مراقبه را آنگونه که در درسگفتار بزرگ استقرار آگاهی (ماهاستیپاتّانا سوتّا) آمده است آموزش میداد.
او در کنار لدی سایادو (Ledi Sayadaw) یکی از دو احیاگر اصلی مراقبه در عصر جدید شناخته میشود. و اولین کسی است که مراقبهی گروهی برای غیرراهبان ترتیب داد.) اوسوبانا تحت راهنمایی اونآرادای ارجمند در یک دورهی فشردهی مراقبه به تمرین پرداخت.
بعد از این دورهی عملی مراقبه، اوسوبانا به مولمین بازگشت و به کار اصلیاش که آموزش متون بودایی بود ادامه داد. او در ژوئن 1941 برای آزمون استادی زبان پالی که توسط دولت برمه برگزار میشد اقدام کرد و در اولین اقدام بطور کامل در آزمون موفق شد. به او عنوان Sāsanadhaja Siri Pavara Dhammācariya (بزرگ استاد کامل دامّا) داده شد.در 1941 در هجدهمین سال رهبانیتش به روستای مادریاش برگشت و در صومعهای به نام ماهاسی کونگ (Mahā-Si Kaung) اقامت گزید.
این صومعه به این دلیل به این نام خوانده میشد که زنگی در ابعاد خیلی بزرگ (سی: زنگ، ماها: بزرگ) آنجا کار گذاشته شده بود. اوسوبانا سپس روش عملیِ مراقبه را به شکلی که از اونآرادا آموخته بود، به شیوهای ساده، دقیق و قاعدهمند ارائه کرد. به تدریج مردم بسیاری، راهب و غیر راهب، گرد او جمع شدند.
روشِ آموزشی او مورد استقبال زیادی قرار گرفت، چرا که تمرینکنندگان با درک تمرین میآموختند که چگونه خودشان به تمرین استقرار آگاهی – تمرین ویپاسانا – ادامه دهند و در مسیر مراقبه پیشرفت کنند. به مرور زمان، استاد محترمِ (سایادوی) صومعهی ماهاسی، ماهاسی سایادو نام گرفت.در 1949 نخست وزیر برمه و هیئت رئیسهی انجمن آموزههای بودا (Buddha Sāsanānuggaha) از ماهاسی سایادو درخواست کردند که به پایتخت – رانگون (Rangoon) – بیاید و آنجا مراقبه را آموزش بدهد.
در بیست و ششمین سال رهبانیت، او به رانگون رفت و در تاتانا یِیکتا (Thathana Yeikthā) اقامت گزید، جایی که محل مرکزی انجمن بود، و از آن زمان تا به امروز دورههای فشردهی مراقبه در آنجا برگزار میشود.روش آموزشی ماهاسی سایادو بطور گسترده در برمه استقرار پیدا کرد و در همان مدت به تایلند و سریلانکا و اندونزی و طی سالهای بعد به کشورهای دیگر نیز راه یافت.در سال 1952، ماهاسی سایادو عنوان Aggamahāpaṇḍita (بالاترین فرزانهی بزرگ) را دریافت کرد.
او مأموریت «پرسشگر» را در شورای بودایی ششم که به مدت دو سال از 1954 در پایان 2500 سال از سالشماری بودایی در رانگون برگزار میشد بر عهده گرفت. برای ارزیابی کامل اهمیت این نقش میتوان اشاره کرد که در شورای بودایی اول که سه ماه پس از مرگ بودا برگزار شد، ماها کاسّاپای ارجمند (Venerable Mahā Kassapa) به عنوان پرسشگر سؤال میپرسید و اوپالی ارجمند (Venerable Upāli) و آناندای ارجمند (Venerable Ānanda) سؤالها را پاسخ میگفتند.
در شورای ششم، مینگون سایادو (Mingun Sayādaw 1911-1993 صاحب رکورد حافظهی بشری در گینس) کسی بود که سؤالات ماهاسی سایادو را پاسخ میگفت. ماهاسی سایادو همچنین یکی از اعضای کمیتهای بود که به عنوان مرجع نهایی، مسؤلیت تدوین متون مقدس را به شکلی که در شورای بودایی ششم تأیید شده بود بر عهده داشت.
اساتید بزرگی همچون Sayādaw U Paṇḍita و Nyanaponika Mahathera و به تبع او Bhikkhu Bodhi , در میان راهبان و Joseph Goldstein و Sharon Salzberg (مؤسسان Insight Meditation Society در ماساچوست امریکا) شاگردان ماهاسی سایادو بودند. سایادو در 1979 به دعوت اینان برای آموزش مراقبه به غرب نیز سفر کرد. از طرف دیگر سنت ماهاسی سایادو یکی از آبشخورهای اصلی جریانی است که همینک در کشورهای غربی با نام مراقبهی آگاهی (mindfulness) از آن نام برده میشود.
امروزه سبک ماهاسی سایادو در کنار سبک س.ن. گوئینکا یکی از دو روش مطرح برای آموزش مراقبه در سراسر جهان شناخته میشود. گفتنی است گوئینکا در خاطراتش از دیدارهایش با سایادو نقل کرده و ارج و احترام بالایی نسبت به او ابراز نموده است.(1)
ماهاسی سایادو آثار بسیاری از خود بهجا گذاشت. از میان ترجمههای انگلیسی آن میتوان به The Progress of Insight و Practical Insight Meditation اشاره کرد. بخشی از کتاب دوم که در مورد روش تمرین مراقبه است، به تازگی به فارسی ترجمه شده است.
ماهاسی سایادو، استاد محترم صومعهی «زنگ بزرگ» بود؛ اما این نام، چنانکه مراقبهگران نسلهای بعد اشاره کردند، به شکل ناخواسته استعارهی ظریفی نیز در خود دارد. چرا که زنگ بزرگی توسط این شخص به صدا در آمد، زنگی که خیلیها اینجا و آنجای جهان صدای آن را شنیدند، زنگ مراقبه.
……
1- Sayagyi U Ba Khin Journal, Essay by S.N. Goenka, P146
منابع دیگر:
کتاب:
2-The Progress of Insight
سایت:
3-tricycle.org: magazine/meditation-en-masse
4-dharma.org/about-us/ims-turns-40
5-en.wikipedia.org/wiki/Mahasi_Sayadaw
سایا تتجی Saya Thetgyi

سایا تتجی (1945-1873) (مونگ پو تت (Maung Po Thet)) در روستایی در جنوب رانگون – پایتخت وقت برمه – در خانوادهای کشاورز متولد شد. پدرش را در ده سالگی از دست داد و چون در خانواده به نیروی کار او نیاز بود، بیش از شش کلاس درس نخواند. در شانزده سالگی ازدواج کرد، و تا سی سالگی با همسر و دو فرزندش و به همراه بستگان و خویشان دیگر – از جمله خواهران همسر – زندگی متعارفی را در روستا میگذراند. در 1903 بیماری همهگیر وبا به روستا سرایت کرد. طی چند روز بسیاری از اهالی مُردند، از جمله پسر و دختر خردسال تِت، که گفته میشود در دستان او جان داد. سرنوشتی که برای برادرزن، همسر برادرزن، و خواهرزادهی تت نیز تکرار شد.
ت از این واقعه بسیار متأثر شد. با اجازهی همسر و دیگر بستگان روستا را ترک کرد و در جستجوی تجربهی موقعیتِ «بیمرگی» رهسپار سفری در سراسر برمه شد. در شمال، راهب عالیقدر لدی سایادو را ملاقات کرد، و در سِلک شاگردان غیرراهب او در آمد. تِت به مدت هفت سال همراه سایادو ماند. در این مدت همسر تت و خواهر او در روستا ماندند و به کار کشاورزی ادامه دادند. تت هرازگاهی به آنها سر میزد و دوباره بر میگشت نزد سایادو و به مراقبه ادامه میداد.
پس از هفت سال او به همراه دوستش به روستا باز گشت. اما در خانهای در نزدیکی ده اقامت گزید و به سکوت و مراقبه ادامه داد. هرچند که به سلک راهبان در نیامده بود، اما تصمیم نیز نداشت به زندگی متعارف باز گردد: او با «هشت دستور» زندگی میکرد. (شامل حفظ تجرد کامل و پرهیز از غذای بعد از ظهر) یک سال به این منوال گذشت. همسر تت هرچند که در ابتدا از این وضع ناراضی بود، یک بار با دیدن تت که برای برداشتن کتاب سایادو به خانه آمده بود تغییر کرد و با او مهربان شد.
به این ترتیب همسر و خواهر همسرش پذیرفتند که برای تأمین غذا و مایحتاج به او یاری کنند تا به مراقبه ادامه دهد. تت از آنها قدردانی کرد و پیشنهاد داد برای جبران این خدمت، مراقبه را به آنها بیاموزد. به این ترتیب تت شروع به آموزش مراقبه کرد. هرچند در ابتدا اهالی روستا نسبت به توانایی او در این کار بدبین بودند، به تدریج تعداد بیشتری از خویشاوندان و روستائیان برای فراگیری مراقبه نزد او آمدند.
در 1915 تت همسر و خواهر همسر و عدهی دیگری از بستگان را برای ادای احترام نزد لدی سایادو برد. وقتی تت با سایادو از تجربهی مراقبهاش و از آموزش آن به دیگران گفت، سایادو بسیار خوشحال شد. در این سفر بود که لدی سایادو به شاگردانش گفت که تت شایستگی آموزش مراقبه را دارد و او را به عنوان شاگرد ارشد خویش اعلام کرد. در همانجا تت دورهی مراقبهای برای 25 راهب برگزار کرد، و از آن زمان با نام سایا تتجی خوانده شد: معلم گرامی تت.
در بازگشت از این سفر در پی تشویقی که سایادو کرده بود، سایا تتجی و همراهانش تمام توانشان را برای آموزش و گسترش مراقبه به کار گرفتند. خانهای که محل اقامت سایا تتجی بود تبدیل به مرکز مراقبه شد. او از اولین استادان غیرراهب مراقبه بود. از طرفی تأثیری که مراقبه بر روی آموزشگیرندگانِ مراقبه میگذاشت، مردم دیگر را ترغیب میکرد که نزد سایا تتجی بیایند. افراد زیادی از روستاهای اطراف و همچنین از رانگون به مرکز او آمدند تا مراقبه را فرا بگیرند.
در این میان بعضی کارمندان دولت نیز دیده میشدند، از جمله فردی به اسم «با کین»، که بعدها یکی از افراد بسیار تأثیرگذار در گسترش مراقبه ویپاسانا شد. با افزایش تعداد شاگردان، به تدریج شاگردان قدیمیتر از طرف سایا تت مأمور آموزش به دیگران شدند و به تدریج مراکز دیگری تحت نظر او تأسیس شد.
سایا تتجی بعد از سی سال آموزش مراقبه، در حالیکه هفتاد و دو سال داشت، در یکی از مراکز شاگردانش در رانگون، در حالیکه دو نفر از شاگردان بر بالینش بودند و دیگران در حال مراقبه بودند، کالبد مادی را ترک گفت. هرچند او هیچگاه از دستاوردش در مراقبه سخنی به میان نیاورد، در برمه باور بر این است که او «آناگامی» بود، «بیبرگشت»، کسی که دیگر به «جهان کام» بر نمیگردد، و تنها یک زندگی تا رهایی کامل – ارهت شدن – فاصله دارد.
منبع:
https://www.vridhamma.org/node/23
وبو سایادو Webu Sayadaw

وبو سایادوی ارجمند (1977-1896) از بلندپایهترین راهبان قرن بیستم و از نوادری بهشمار میرود که در این عصر «ارهت» (روشنضمیر کامل) شدهاند. او به اهمیت دادن به کوشش در تمرین مراقبه (در برابر موفقیت در تحصیل تئوری مراقبه) شهرت داشت. بیشتر زمان خود را در خلوت سپری میکرد، و گفته میشود که هرگز نمیخوابید.
وبو سایادو در روستایی در شمال برمه متولد شد. در 9 سالگی بنا به سنّت رایج خانوادهها در برمه راهب مبتدی شد. ولی پس از موعد مقرر در سنّت بر خلاف کودکان دیگر به زندگی معمول بر نگشت و در صومعهی روستا ماند. در 20 سالگی راهب کامل شد، به ماندالای (Mandalay) رفت و به تحصیل متون پالی پرداخت. در هفتمین سال راهبی – در بیست و هفت سالگی – ماندالای را به قصد انجام تمرین جدی مراقبه ترک کرد و در جنگل خلوت گزید. چهار سال بعد به روستای مادریاش بازگشت.
در بازگشت به روستای مادریاش، معلم سابقش از او خواست تمرین مراقبهای را که انجام میدهد به او بیاموزد. وبو سایادو که ānāpānasati (آگاهی از دم و بازدم) را تمرین میکرد گفت:
«این راهِ کوتاه به «نیبّانا» است. هرکسی میتواند از آن استفاده کند. بر پایهی تحقیق و مطابق آموزش بوداست همانطور که در متون آمده. این راه مستقیم به نیبّاناست.»
وبو سایادو تا پنجاه و هفت سالگی در شمال برمه ماند و در سه صومعه به آموزش مراقبه پرداخت. او زندگی بسیار ساده و خلوتی داشت و تمام اهمیت را به تمرین سختکوشانهی مراقبه میداد؛ در عین حال جزئیات روش تمرین مراقبهی او بسیار مختصر و ساده بود. او الهامبخش سایاجی او باکین برای تدریس مراقبه شد و در 1953 چند روزی به دعوت او به رانگون (Rangoon) در جنوب برمه رفت. در این سفر استقبال عظیمی از او به عمل آمد.
فیلمها و عکسهایی که از حضور او در میان مردم به جا مانده نشانگر ارج و احترام زاید الوصفی است که از طرف مردم نسبت به یک قدّیس ادا شود. مجموعهی درسگفتارهای او در کتابی به نام «راه رسیدن به آرامش نهایی» (The Way to Ultimate Calm) گردآوری شده است. از جمله گفتههای اوست:
«به اینجا و آنجا پرسه نزنید برای پرسش از این و آن در مورد ذهن و جسم،
نفَس خود را مشاهده کنید، خودتان همه چیز را در خواهید یافت.»
منابع:
https://www.vridhamma.org: Venerable-Webu-Sayadaw
ubakhin-vipassana-meditation.org: blog/webu-sayadaw-short-biography
آموزگاران مراقبه
سایاجی او باکین Sayagyi U Ba Khin

با کین (1971-1899) در رانگون – پایتخت وقت برمه تحت تسلط دولت بریتانیا – متولد شد. (سایاجی یعنی معلم عزیز و «او» نیز پیشوند احترام است.) تحصیلاتش را تا مقطع دبیرستان با موفقیت گذراند و یک مدال طلای تحصیلی آورد. ولی برای تأمین مخارج خانواده مجبور بود که وارد بازار کار شود. شغل اول او روزنامهنگاری بود ولی بعد به عنوان کارمند حسابداری مشغول به کار شد. در 1926 آزمون خدمات حسابداری را با موفقیت گذراند و در 1948 زمانی که برمه از هند جدا و از بریتانیا مستقل شد، به عنوان اولین حسابدار عمومی برمه منصوب شد.
اما در همان سالها، در 1937 با کین یکی از شاگردان سایاتتجی – معلم مراقبه که خود راهب نبود و مراقبه را از لدی سایادو آموخته بود و به غیر راهبان نیز آموزش میداد – را ملاقات کرد. با کین از او آناپاناستی (آگاهی از دم و بازدم) را آموخت و بلافاصله علاقهمند شد که نزد سایاتت یک دورهکامل مراقبه را بیاموزد. با کین در این دوره به خوبی در مراقبه پیشرفت کرد، و بعد از آن بطور مداوم با استادش سایاتتجی در تماس ماند و به تمرینی که از او آموخته بود ادامه داد.
در 1941 اتفاق مهم دیگری در زندگی با کین پیش آمد. او که برای مأموریت کاری برای حسابرسی به حمل و نقل ریلی به شمال برمه رفته بود، در کنار یکی از ایستگاهها متوجه وجود صومعهای شد و دریافت که آنجا راهب عالیقدری به نام وبو سایادو زندگی میکند. باکین به دیدار سایادو رفت. سایادو در این دیدار دریافت که باکین درک کافی از مراقبه و توانایی انتقال آن را دارد و او را تشویق کرد که شروع به آموزش مراقبه کند. سایادو اولین کسی بود که اوباکین را به این کار ترغیب کرد.
در 1950 او در ادارهی حسابرسی عمومی انجمن ویپاسانا را راهاندازی کرد. جایی که مردمان غیر راهب، و به خصوص کارمندان اداره میتوانستند در دورههای آموزش مراقبهی ویپاسانا شرکت کنند. در 1952 اوباکین مرکز بینالمللی مراقبه (International Meditation Centre (I.M.C را در همان شهر رانگون در نزدیکی پاگودای بزرگ شوئداگون (Shwedagon Pagoda) تأسیس کرد. در اینجا بسیاری از مردم عادی و نیز اتباع کشورهای خارجی میآمدند و ویپاسانا را از او میآموختند. (اوباکین از معدود معلمان مراقبهای بود که به زبان انگلیسی نیز تسلط داشت.)
در این سالها وبو سایادو – که در برمه به عنوان راهبی بسیار والامقام شناخته میشد – چند بار به دعوت اوباکین در میان استقبال بینظیر مردم به رانگون آمد، روش تدریس اوباکین را تأیید کرد و در مرکز او اقامت کرد. اوباکین همچنین در برنامهریزی شورای بودایی ششم که از 1954 تا 1956 در رانگون برگزار میشد نقش فعالی داشت.
در تمام این سالها اوباکین از کار و خدمات دولتیاش کنارهگیری نکرد، بلکه برعکس، به عنوان مدیری درستکار با توانایی کار بالا شناخته شد. به این ترتیب همزمان با تدریس مراقبه مسئولیتهای بیشتری در ادارات مختلف به او واگذار میشد. دولت از کار و مدیریت او بسیار راضی بود و فرآیند بازنشستگی او را سالها به تعویق انداخت. او همچنین همسر، پنج دختر و یک پسر داشت. اوباکین در 1967 بالاخره بازنشسته شد و از این سال تا پایان عمرش در 1971 در مرکز مراقبه به آموزش آن پرداخت.
اوباکین استاد قابل توجهی در گسترش مراقبهی ویپاسانا در عصر حاضر است. او آرزو داشت که مراقبه در کشوری که مهد آن بود – هند – دوباره رواج یابد و از آنجا به کشورهای دیگر گسترش پیدا کند. دست روزگار اجازهی تحقق این امر توسط خود اوباکین را نداد، ولی او هفت نفر از شاگردانش را به این کار مأمور کرد و این آرزو عملاً به انجام رسید. هماکنون حدود چهارده مرکز بینالمللی مراقبه (IMC) در نقاط مختلف آمریکا و اروپا و آسیا و استرالیا وجود دارد که به عنوان شعبهی مرکز رانگون شناخته میشوند.
این مراکز مطابق سنّت اوباکین و تحت راهنمایی شاگرد نزدیک او، خانم میا توئین Mya Thwin که به مادر سایاماجی Mother Sayamagyi معروف است اداره میشوند. و هفتمین نفر کسی نیست جز س.ن. گوئنکا (S.N Goenka) که بطور گسترده به این کار پرداخت. امروزه تعداد مراکز مراقبهی ویپاسانا مطابق آموزش گوئنکا بنابر سنّت اوباکین بالغ بر دویست مرکز دائمی در نقاط مختلف جهان گزارش شده است.
منابع:
http://sayagyi-u-ba-khin.net
https://www.vridhamma.org/Sayagyi-U-Ba-Khin
https://www.youtube.com/watch?v=O2J_HTZCpjw&t=596s
ویدیویی قدیمی از شبکهی بیبیسی در مورد آموزههای بودا در برمه در دههی 1950. در این ویدیو از دقیقهی 8 به بعد تصاویر جالبی از ماهاسی سایادو و سایاجی اوباکین نشان داده میشود و اوباکین در کنار سایادو به عنوان یکی از دو معلمی معرفی میشود که مراقبه را برای عموم قابل دسترس کردهاند
ساتیا نارایان گوئنکا Satya Narayan Goenka

ساتیا نارایان گوئنکا (2013-1924) در ماندالای – پایتخت قبلی پادشاهی برمه – در یکی از خانوادههای هندوی مهاجر متولد شد. پدر و مادر او بسیار مذهبی بودند و گوئنکا در کودکی سرودهای مذهبی هندو را به خوبی سرودخوانی میکرد. مدرسه را با موفقیت گذراند، ازدواج کرد و وارد بازار کار شد و در تجارت بسیار موفق شد. بطوری که خیلی زود تبدیل به رهبر جامعهی هندوهای مقیم برمه شد. اما همزمان با مشغلهی زیاد، بیماری سردردهای میگرنی نیز در او ظاهر شد. برای معالجهی بیماری تلاش زیادی کرد و سراغ پزشکان متبحری در ژاپن، اروپا و آمریکا رفت. هیچیک از آنها نتوانستند درد او را درمان کنند. آخرین راه حل آنها، تزریق مورفین بود.
دوستی به او پیشنهاد داد که برای درمان میگرنش به مرکز بینالمللی مراقبهی ویپاسانا که سایاجی او باکین در رانگون دائر کرده بود برود. اوباکین دولتمرد سرشناسی بود که به موازات کارش در ادارهی حسابرسی برمه، آغاز به تدریس مراقبه کرده بود. او و استادش – سایاتتجی – اولین غیر راهبانی بودند که ویپاسانا را فراگرفته و به آموزش آن پرداخته بودند. گوئنکا به مرکز مراقبه رفت و صادقانه گفت دنبال راهی برای درمان میگرنش میگردد. اوباکین نپذیرفت که گوئنکا در یک دورهی ده روزه شرکت کند. او گفت: «اگر برای درمان بیماریهای جسمانی میآیی، دامّا را (مراقبه را) بیارزش میکنی. برای رهایی ذهن از رنج بیا، بهرههای جسمانی خود به خود اتفاق خواهند افتاد.»
تردید دیگری نیز ذهن گوئنکا را به خود مشغول کرده بود. او بطور عمیقی دلبستهی مذهب هندو بود و ویپاسانا مراقبهای بود که جزو آموزههای بودا محسوب میشد. مثل هر مذهبی که از کودکی در گوش فرد خوانده شود گوئنکا با این باور بزرگ شده بود که مذاهب غیر از مذهب آبا و اجدادیاش – مذهب هندو – در گمراهیاند.
اوباکین به گوئنکا اطمینان داد که نیازی نیست برای فراگرفتن ویپاسانا مذهبش را تغییر دهد. میتواند هندو بماند و مراقبه را تمرین کند و به میزانی که تمرین میکند از رنج رهایی یابد. بالاخره بعد از چند ماه گوئنکا با این تصمیم راسخ که مذهبش را تغییر نخواهد داد به دورهی ده روزه آمد.
در روز دوم دوره، گوئنکا که متوجه شده بود بعضی از اتفاقاتی که برای دیگران در مراقبه رخ میدهد در مراقبهی او روی ندادهاند، میخواست دوره را ترک کند؛ با این فکر که این مراقبه برای افراد پاکدل و آرامی است که دغدغهی چندانی در زندگیشان ندارند، نه برای تاجر پُرمشغله و شلوغذهنی مثل خودش.
اما یکی از همدورهایهای دلسوزش تشویقش کرد که به مراقبهاش ادامه دهد و به تجربیات دیگران کاری نداشته باشد. گوئنکا پذیرفت و به تمرین ادامه داد. بهرهای که در روزهای بعد گوئنکا از تمرین ویپاسانا بدست آورد، کافی بود که او را برای تمام عمر شیفتهی ویپاسانا کند.